مهدیهتازگیا می ره کلاس قصه گویی...

اومده بهم می گه خاله پری دارم می رم کلاس قصه گویی. بهش گفتم: آفرین عزیزم، دوستم پیدا کردی؟

گفت آره. گفتم: خب اسمش چیه؟ گفت همون که تو تولدا می دن. گفتم: چی؟ کیک!!  گفت: نه... گفتم: میوه؟؟  گفت: نه.

رفت و دوباره بعد یه چند دقیقه ای برگشت گفت آره یادم اومد... کادو !!! اسمش کادو بود. همون که  تو تولدا میدن. گفتم مطمئنی؟!! گفت آره.

الان که فک می کنم منظورش هدیه بوده...

یعنیناز گلممترادف سازیش در حد بیسته:)


:*