۹ مطلب در بهمن ۱۳۹۲ ثبت شده است

رنگین کمان - بخونید جالبه و واقعیت ...

۳۰ بهمن ۹۲ ، ۲۱:۴۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پریسا مکاری

رنگین کمان - 1 سالی که 10 سال گذشت...


2 سالی می شود  می بینم هر شب جمعه مادری تقریباً اوایل شاید نرسیده به 50 سال، تکدی می کند جهت لقمه نانی برای یتیمانش...

2 سال پیش مانتو می پوشید، مرتب و منظم، چهره اش سرخ از خجالت... سرش همیشه پایین... تا جایی که باورم نمی شد فقیر است.

امروز با دقت بیشتری به او نگاه کردم. تمام صورتش چروک، تمام موهایش سفید، چادرش خاکی، چهره ی رنج کشیده بی لبخندش... و هنوز سرخی صورتش از خجالتی نهفته ته اعماق نگاهش...

این 2 سال 20 سالی پیرترش کرده...



----------------------

دیروز همسایه ام از گرسنگی مرد ، خویشاوندان ثروتمندش در عزایشگوسفندهاسربریدند!!!



۲۴ بهمن ۹۲ ، ۰۹:۵۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پریسا مکاری

رنگین کمان - یک فنجان سرمای تلخ ... :)

به یکدیگر دروغ نگویید... آدم است، باور می کند، دل می بندد...

...

سکوت و صبر پیشه می کنم. نگران نباش... به زمانی که در دست توست بنگر... 

...

خدایا سپاس که هر روز مسائلی سر راهم قرار می دهی تا دوستان به ظاهر دوست را خوب بشناسم.

سپاس از نوع فراوان.


--------------

سرمایی خورده ام بس تلخ ولی خورده ام دیگر... پس نوش جانم...:)


دوست عزیزمراضیهرا بسیار دوست دارم. تنها دوستی که تولدم را یادش نرفت و هدیه اش یک لباس زیبا.

دوستت دارم راضیه... :* (تولدم 29/10/68):)




۲۰ بهمن ۹۲ ، ۱۴:۴۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پریسا مکاری

رنگین کمان - شک

من از تو یک دل می خواهم تا ابد...

قولش را همین حالا بده برای ابد...

شک داری برو، که می ماند با تو تا ابد ...

نترس و برو ... برو  به سلامت برای ابد ...


---------------------------------

دلش قرصِ قرص راهش همین بود... یک شب مهمان فکر شد و برگشت...

و چه خوب !!!

--------------------------------

مادرم روزی هشتصد و شصت و هفت هزار بار می گوید ازدواج کنم!...

و بی شک اگر من روزی با مردی ازدواج کنم که با هم به مهمانی های احمقانه ای برویم که مردان یک طرف جمع شوند و از سیاست و کار و فوتبال بگویند و زنان یک طرف دیگر جمع شوند و از پدیکور و مانیکور و انواع و اقسام رژیم غذایی و ساکشن و پروتز لب و پستان و جُک های سکسی و چگونگی شوهرهایشان در رختخواب و سریال های ترکیه ای ماهواره و خرم خاتون حرف بزنند، خودم را آتش می زنم!!!

مادر ِ من، عزیز دلم، اگر مردی را پیدا کردی که با من به دوچرخه سواری و تئاتر دیدن و کنسرت رفتن و فیلم دیدن و آهنگ های (غیر پاپ) دانلود کردن و شعر و کتاب خواندن و کافه رفتن و شب گردی های بی هوا و سفر های بی هوا با کوله پشتی و عکاسی و نقاشی و سر به سر هم گذاشتن و دیوانه بازی هایی از این دست زد، و آنقدر به با هم بودنمان ایمان داشت که به زمین و زمان و هر پشه ی نَری که از دور و برم رد می شود گیر نداد، و به من احساس "رفیق" بودن داد و نه تنها احساس "زن" بودن، طوری که تمام دنیا به رفاقت و رابطه مان حسودی شان شد و مجبور شدیم برای چشم نظرهایشان هر روز اسفند دود کنیم، آن وقت شاید یک فکری برای رسیدنت به آرزویت کردم!... که با علم به اینکه این خراب شده نامش ایران است، و ازدواج به جای اینکه سندِ با هم بودنِ "من" و "او" باشد، سندِ با هم بودن دو ایل و طایفه و حرف و حدیث هایشان و احتمالا همان مهمانی های احمقانه و غرق شدن در باتلاقِ خرج و مخارج و روزمرگیِ محض ست، احتمالا هرگز به آرزویت نخواهی رسید...مرا ببخش...


------------------------

همیشه وقتی با دوستام می رم بیرون دوربینم رو با خودم می برم. دیروز یکیشون زنگ زده، که زیادم با هم صمیمی نیستم کلی تحویلم گرفته که تو باید حتماً بیای.آخرش می گه قربونت برم عزیزم یادت نره دوربینت رو حتماً بیار. با شوخی می گه دوربینت رو نیاری خودتم نیا....

بهش گفتم خودمو می خای یا دوربینمو...

منم نرفتم تا بیشتر بهش خوش بگذره...

عقل در چشم و چشم نگاهش به مال و پولت... !!!




۱۶ بهمن ۹۲ ، ۰۴:۴۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پریسا مکاری

رنگین کمان - دلم برای عزیز دلم تنگ شده...

عزیز دلممحدثهرا چند ماهی است ندیده ام...









دوستت دارممحدثهبهترینم...:*


۱۲ بهمن ۹۲ ، ۰۷:۰۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پریسا مکاری

رنگین کمان - دلم یه دنیا سکوت می خواد...



دلم یه دنیا سکوت می خواد

یه دنیا سکوت یه آدمی که تمام سکوتش قوله...

یه دنیا سکوت یه آدمی که تمام سکوتش حرفه...

نه حرفی هایی که یه دنیاست ولی هیچ کدومش قول نیست... فقط حرفه...

پس آرامش من رو به هم نزن حراف بد قول...

P.M





۰۷ بهمن ۹۲ ، ۱۶:۳۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پریسا مکاری

رنگین کمان - جواب یکی مثل من عزیز...

سلام یکی مثل من عزیز...

چه جالب که شما بازدید کننده پروپاقرص وبلاگ بنده حقیر شدید. واسم خیلی لذتبخشه جواباتونو بدم. حداقل با یک نفر تفکراتمو به اشتراک می زارم. واسم این تازگی داره و خیلی خوشحالم که حتی بدون اینکه شما رو بشناسم چه از حیث جنسیت و سن و سال و بدون درج وبلاگ بنویسم چیزایی رو که تا حالا ازم پرسیده نشده.

این که می گی پست من عادی نیست اول باید بگم که کلاً تمام پستای من خاص و غیر عادیهD:

نه مثل من عزیز خیلی هم غیرعادی به نظر نمی رسه شاید به نظر خودم. قصدم نشون دادن تنفرم از آدمای حرافی بود که فقط حرف می زنن و قولای الکی می دن.

خوب دیگه هستن دور و بر همه ی ما... کارشون فقط بر هم زدن آرامش همین...

حرفت خیلی سنجیده و پسندیده است این که آدم از شکست به موفقیت برسه نشون دهنده همون تلاش و پشتکار و تمرین البته از نوع مضاعف بوده. ولی با ناامیدی اصلا موافق نیستم.

باید یاد بگیریم اگه شکست خوردیم ناامیدنشیم ایمان و امیدمون رو از دست ندیم و دوباره تلاش کنیم.

این امیدت درباره ی بالا رفتن درک انسانها  هم قشنگه و دوست داشتنیه. ولی انتظار نداشته باش که همه درست و منطقی فکر کنن. درسته که تلاش واسه عوض کردن عقاید منفی مردم با ارزشه. ولی همیشه از خودمون شروع کنیم و بتونیم خودمون رو عوض کنیم تاثیر گذاریش حتی رو اونایی که قصد تغییر دادنشون رو داشتیم خیلی بیشتره.

برای رسیدن به درک درست و فهمیدن حرفای دیگرون لازمش شاید همون شکسته. البته بازم میگم شکستی که باعث بالا بردن ما بشه. خیلیا هستن که همین شکستا رو نتونستن تحمل کنن و نزول کردن.

 

اینجا هم که گفتی کسی به حرفت توجه نکرد...

نمی دونم چی شده که دیگه کمتر آدما به حرفای هم توجه می کنن. بیشتر حرفایی که می زنیم یه نوع شعاره. به نظر من چون به هم توجه نمی کنیم.این که فقط گوش کنیم ببینیم طرف مقابل چی می گه. من زیاد دیدم کسایی که تا می خای باهاشون حرف بزنی یا می خان حرف خودشون رو قالب کنن یا می خان واست نسخه بپیچن.

نمی دونم یکی می گفت که اگه واسه رفتن به یه کاری 1000 بار شکست خوردی نگو هزار بار شکست خوردم بگو واسه رسیدن به یه چیزی 1000 راه اشتباه است...

احترام یعنی چی؟

ویکی پدیا اینو اینطوری تعریف کرده:

اِحتِرام احساسیمثبت از ارج نهادن و اعتنا به فردیا شی‌ای است که فرد احترام‌گزارنده آن را سزاوار احترام می‌شمارد.

حرمت نهادن، نکوداشت، بزرگ داشتن، ارج نهادن و آزَرم برابرهایی برای احترام هستند.

فردی که به شخص یا چیزی احترام می‌گذارد، به آن شخص یا چیز توجه می‌کند و برای آن اندازه‌ای ارزشقائل می‌شود. این ارزش‌گذاری متعاقبا ممکن است خود را در رفتار و عملکرد احترام‌گذارنده نسبت به احترام‌یافته نمایان کند.

احترام‌گزارنده معمولا امتیازها و کیفیت‌هایی را در فرد یا چیزی می‌بیند و این‌گونه داوری می‌کند که آن فرد یا چیز، سزاوار توجه، پاسخ و ارزش‌گذاری است و باید ادعای او بر حقو حقوقی را نیز به رسمیت شناخت. با تغییر این امتیازها و کیفیات ممکن است میزان احترام نسبت به آن فرد یا شی نیز تغییر یابد.

احترام قائل شدن با توجه کردن همراه است و این توجه داشتن در بسیاری موارد صرف انرژی یا مسئولیتهایینیز با خود می‌آورد و بنابر اصل کم‌کوشی، انسان این صرف انرژی را زمانی انجام می‌دهد که آن را برای بقای خود یا هماهنگی بهتر با محیط لازم ببیند.

بنابر این احترام گزاردن با دوست داشتنتفاوت دارد.دوست داشتن و علاقه ممکن است در تمایل درونی سرچشمه داشته باشد اما احترام می‌تواند تنها به خاطر جبر محیط در فرد نهادینهشده باشد.

احترام با رعایت نیز تفاوت دارد. رعایت حداکثر سرعت توسط رانندگان یا رعایتآتش‌بسمورد توافق توسط دو گروه متخاصم ممکن است رعایت محض باشد و عنصر احترام در آن‌ها وجود نداشته باشد.

 

به هر حال من خودم فک می کنم با توجه به تعریف بالا وقتی یه نفر واست مهم باشه در قبالش احترام می زاری و بهش توجه داری...

به نظر من همیشه واسه همه خودت باش. هم جلوی اونی که از نظر پست و مقام در سطح پایینی و هم جلوی کسی که از این لحاظ بالاست، البته همیشه با احترام.

احترام رو اگه بخوای به صورت کلی بیان کنی. درست و با ادب و با آرامش صحبت و برخورد کردن با طرف مقابله. اگه درخواست چیزی داری مثل یه زیر دست با طرف برخورد نکنی و با خواهش و لطافت اون رو تقاضا کنی.

البته که تعریف احترام تو هر فرهنگ و سطحی متفاوته و از حیث هر کس احترام یه جوری معنی پیدا می کنه. یه سری آدما هستن که حتماً نباید کمتر از شما بهشون خطاب بشه که مبادا بهشون بر بخوره. به قول خودمون عصا قورت داده برخورد می کنن. مطمئنا جلوی این جور آدما یه کم شیطونی کنی تو رو بی ادب می پندارن.

 یه سریا دیگه از اون ور بوم افتادن....

اعتدال رو داشته باشی می تونی با همه کنار بیای. و این که به این باور برسیم که هر کسی تو یه فرهنگی بزرگ شده اینجوری قابل انعطاف پذیر تر می شیم زندگی با آدمای مختلف هم واسمون راحت تر. همیشه وقتی خودت باشی و مهربون باشی و به دیگران توجه داشته باشی. جات همه جا بین همه هست. همه هم بهت احترام می زارن و دوستت خواهند داشت.

خلاصه باید بیشتر یاد بگیریم هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد رو رعایت کنیم.

----------------------------------------------------------------------------------------------------

سلام مثل من عزیز. امیرارسلان خان شیرازی.

البته که قبلاً خودتون رو معرفی نکرده بودید. به هر حال خوشحالم با شما آشنا شدم.

و اینکه مطالب رو با دقت می خونید و پست می زارید خیلی واسم باارزشه.
این که گفتم تمام پستام خاصه شوخی کردم.
به نظر من درک طرف مقابل با احترام فرق می کنه. گاهی حتی بعضیا رو هم درک نمی کنیم ولی حق اینکه باهاشون بدرفتاری و بی احترامی داشته باشیم رو نداریم.
پس می تونیم بگیم درک کردن افراد با احترام گذاشتن به اونها دو حوزه ی متفاوته.
ولی خوب اینجوری هم می شه گفت کسی که به همه ی انسان ها احترام می زاره مطمئناً سطح فکرش بالاست و نسبت به تمام امور و افراد دور و برش آگاه تره پس می تونه زندگی و شخصیت های مختلف افرادهای گوناگون رو بهتر درک کنه و به همه ی افکار انسان ها از هر قشر و جایگاهی احترام بزاره.
به طور مثال این که انسان ها توی فرهنگها و جایگاه های مختلفی بزرگ می شن و زندگی می کنند. مثلاً یکی فقیر و یکی غنی. شاید هر دوی این افراد نتونن درک درستی از زندگی های هم داشته باشن. ولی این سبب نمی شه که چون زندگیشون متفاوت از یکدیگه بوده به هم احترام نزارن.
من آدم چندان متفاوتی نیستم پس نیازی نیست دنبال جوابای خاص از من باشی.
بله متاسفانه  وقتی که استفاده درست از وسایل ارتباطی نوین رو یاد نگرفتیم. همین وسایلی که می تونه یک وسیله خیلی خوب برای بالابردن اطلاعات و شناخت افراد مختلف باشه و در نتیجه درک و سطح فرهنگ افراد رو بالا ببره و باعث بشه بیشتر به هم احترام بزاریم.
در بد مسیری حرکت کرده و فقط به عنوان یه وسیله سرگرمی و بیشتر گذران وقت یاد میشه.  یاد گرفتیم فقط لایک کنیم نه کمی فکر کنیم که اصلا چی نوشته...
به هر حال دوست ندارم زیاد از زمونه ومردمش شکایت کنم. من شاید نتونم دنیا و مردمش رو عوض کنم ولی به هر حال می تونم خودم در جستجوی راه درست باشم و تا می تونم سعی کنم خودم رو عوض کنم. این واسه من مهمتره.
شاد شاد شاد باشی مثل من عزیز امیرارسلان.

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------

14/11/92    11:55

ممنون بابت شناخت و تعاریف سنجیدتون.
قبول دارم که آدما با هم فرق دارن ولی از کجا باید به یه نفر اعتماد کرد. آدما همینجوری تو دنیای واقعی رنگین کمونی هستن واسه خودشون.
دیگه اینجا که مجازیه و هر کسی می تونه خودش رو یه جور دیگه معرفی کنه.
این دلیل درستی نیست چون به هیچ کس اعتماد نداری وب نداری.
شما می تونی وب داشته باشی و نظرات آدمای مختلف رو راجع به مسائلی که درج و پست می کنی مطلع بشی. البته که همه هم درو و دو رنگ نیستن. ولی تو باید عاقل باشی که اینجا مجازیه  و به هیچ کس اعتماد نکنی.
شاید دلیل تنهاییت هم همین باشه این که به هیچ کس اعتمادنداری که راجع به نوشته هات نظر بدن. نیازی نیس که هرکسی با تو حرف می زنه سریع بهش اعتماد کنی حرفاشو بخون و گوش کن با عقاید و آدمای مختلف آشنا شو.
درسته که ما تو دنیای واقعی، واقعی هستیم. ولی آیا چقدر طرز رفتار و حرف زدنمون و افکارمون در دنیای مجازی با واقعی فرق میکنن رو از کجا می شه فهمید.
این که به من اعتماد کردی و ایمیل دادی ممنون. ولی واقعاً از کجا به من اعتماد کردی؟
من به تمام کسایی که به این وبلاگ سر می زنند و واسم نظر می دن خیلی متشکرم و واقعاً دوستشون دارم. البته در حد مجازی ...

من بین دنیای مجازی و واقعی ام یه دیوار هست. این دو تا رو با هم قاطی نمی کنم.
البته که نظرات دیگران واسه من مهمه. شاید خیلیا با هم از طریق وب آَشنا شدن و الان رابطه ی خوبی دارن.

البته به کسی توهین نمی کنم. نظر شخصیمو گفتم و فقط می خاستم بگم دنیاهایی رو که توش زندگی می کنم رو از هم جدا شده می بینم.

به هر حال نظر و عقیده شما به عنوان یک دوست با توجه و پراحساس واسم خیلی با ارزشه در حد مجازی....
شاد و خرم و موفق و موفق و خرم و شاد باشی.... همیشه دوست خوبم.


:)

پری پریا




۰۵ بهمن ۹۲ ، ۲۱:۳۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پریسا مکاری

رنگین کمان - سلام دوباره یکی مثل من عزیز.... :)

بله دقیقاً همینطوره. لحظه لحظه زندگی هر نفر یک تجربه است.

مهم اینه که به این درک برسیم که تجربه ها رو باعث پیشرفت قرار بدیم. نه اینکه هربار اشتباهی رو که قبلاً تجربه کردیم انجام بدیم و هر روز نزول کنیم.
احساس رو خیلی دوست دارم. چون تمام صفت های خوب دنیا از همین احساس زیبا برانگیخته می شه.
یه جایی خوندم نفس خوش نکشد آنکه گرفتار دل است.
ولی من این حرف رو قبول ندارم درسته کسایی که احساسی اند بیشتر از دیگران شاید از مسائل که به وجود می یاد ناراحت می شن ولی این جور آدما همیشه دنیا رو زیبا می بینن و خوش بین اند و امیدوار...
و من خدارو شکر می کنم که احساسات زیبایی به من داده تا با اون بتونم به دیگران کمک کنم... و شاد زندگی کنم.
تو رو هم چون مثل منی دوست دارم از نوع زیادِ زیاد...
این حرفت رو خیلی دوست دارم که می گی عشق و محبت از ازل با ما بوده و هست...
اصلاً وجود آدمی عشق است...
اینجا هم که می گی مگر عشق رو باید تو خیابون پیدا کنیم و این حرفا....
اول باید ببنیم معنی عشق چیه. عشق با دوست داشتن فرق می کنه.
حالا اصلاً اگر عشق رو بسیار دوست داشتن شخصی بدونیم آره باید پیدا کنیم کسی رو که واقعاً لیاقت بسیار دوست داشتن ما رو داشته باشه. کسی که احساسات ما واسش مهم باشه و عشق متقابل داشته باشه نسبت به ما. البته این عشق و دوست داشتن وقتی زیبا می شه که دو طرفه باشه در غیراینصورت تو این رابطه فقط یک نفر زجر می کشه و سرخورده می شه.
محبت و دوستی رو نباید هیچ وقت از کسی دریغ کرد اینجا منظورم عشق جنس مخالف نیست محبت به همه ی نوع مخلوقاته. وقتی به همه و همه چی عشق بورزیم و مهربانی کنیم این لذت دوست داشتن باعث می شه ما دوباره هر روز با امید از خواب بیدار شیم و روز جدیدی رو شروع کنیم. ولی نباید در مقابل مهربانی که می کنی از همه توقع داشته باشی که مثل خودت با تو رفتار کنن. چون شخصیت های متفاوتی داریم. مهربانی کن بدون توقع... این بسیار شیرین تر است...
مطمئن باش وقتی به همه با عشق مهربانی برخورد کنی مهرت به دل اون کسی که باید ارزشت رو بدونه می یوفته و مطمئن باش اون نفر مقابل هم یکیه مثل خودت... پس اینجا همون جایی که تو پیدا شدی و اون طرف مقابل هم پیدا کرده اونی رو که باید...
بحث در رابطه با حوزه عشق و دوست داشتن زیاده...
احساسات آدمی بسیار با ارزشه و باید مواظب باشه واسه هر کسی خرجش نکنه و به قول خودت از اون زندگی و نه چیز... نگهداری بشه...
این زندگی رو واسه فقط یه نفر که ارزشش رو داره صرف کنی خیلی قشنگ تره. تا هر دفعه با یکی بودن و مقداری این به قول من چیز باارزش رو بین همه تقسیم کردن....
دیگه آخرش چی می مونی واسه اونی که می خای تا آخر عمر باهاش زندگی کنی. چیزی جز پوچی نمی مونه.
پس مراقب زندگیت باش... همیشه مهربان باش و عشق بورز...
بازم می گم اگه یکی مثل خودت پیداکردی شک نکن حتماً جرات کن و بهش بگو..

بعضی وقتا هست یکی مثل خودمون رو پیدا کردیم ولی به خاطر یه چیزای دیگه از کنارش رد می شیم....

واسه بیان احساسات حتماً نمیخاد شاعر باشی به قول خودت راستگو باشی پیداس...

شاد باشی عزیز دلم مثل من....

پری سا


-------------------------------------

خب آدمی ست دیگر، دلش تنگ می شود، حتی برای کسی که دو ساعت پیش برای اولین بار دیده، الان باید علامت تعجب بگذارم جلوی این جمله،...؟

آدم ها از یک جایی در زندگی ات پیدا می شوند که فکرش را نمی کنی، از همانجا که گم می شوند، تعدادشان هم کم نیست، هی می آیند و می روند، اما
این تویی که توی آمدن یکی شان گیر می کنی، و وای به حالت اگر که او فقط آمده باشد سلامی بکند و برود،...!

«مهسا ملک مرزبان»




۰۳ بهمن ۹۲ ، ۰۹:۵۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پریسا مکاری

رنگین کمان - جواب یکی مثل من...

hamishe be in eftekhar mikardam ke doost kheyli daram o har rooz chand nafari dor o baram boodan
ta inke ye moghehaee delam migireft
dalilesho namidoonam
valo to oon mogheiyat hichki nabood ke betoonam bahash rahat harf bezanam o rahat besham
oonvaght bood ke didam cheghadr adam niyaz dare be yeki ke betoone mahram e delesh bashe
behesh etminan - etemad - va esggh dashte bashe
pas adam niyaz dare be yeki mesle khodesh


سلام عزیز دلم مثل من.

حرفاتو کاملاً قبول دارم. ما روزانه با آدمای زیادی حرف می زنیم، دوستیم، می گیم و می خندیم. یکی از دلایلی که با دیگرون دوست می شیم رفع نیازه...
رفع نیاز با یکی درد و دل کردن دوست بودن شاد بودن حرف زدن، چون انسان به ذات اجتماعیه و تو تنهایی زندگی کردن هم خیلی سخته...
ولی دوستی اونجایی قشنگ می شه که حتی وقتی هم بهت نیاز ندارن واسه خودت ازت یاد کنن... یه سری آدما هستن تا نیازشون تموم می شه. دوستی با تو رو هم تموم شده می بینن... این نمونه از دوستیا این زمونه زیاد شده...
منم دوست زیاد دارم زیاد...
ولی بعضی وقتا جای اونی که باید باشه تا آرومت کنه نیس...
واسه همین من موقع های که دلم می گیره مزاحم دوستام نمی شم...
من اینجور وقتا فقط به آسمون نگاه می کنم و واقعاً از ته دل واسه همه ی دوستای دور و نزدیکم و بیشتر اونایی که خیلی خیلی دوستشون دارم دعا می کنم تا همیشه شاد باشن. خیلی انرژی می گیرم... چون با بهترین دوستم حرف زدم...
ولی من مطمئم پیدا می شه اون کسی که لیاقت محبت عشق اعتماد اطمینان و دوست داشتن من رو داشته باشه.
ولی من همیشه سعی می کنم پای حرفای همه ی دوستام بشینم. اتفاقاً زیادم باهام درد و دل می کنن. دوست دارم بتونم کمکشون کنم خیلی دوست دارم... و همیشه منو یه آدم پرانرژی می بینن...

اینو چند وقت پیشا وقتی دلم گرفته بود گفتم. حرف دوستی زدی یادم افتاد گفتم بنویسمش واست:

باور کنید چیز زیادی ندارم

یک دل که بسیار دلتنگ می شود هر روز
یک مشت کوچک خاطره که تکرار می شود هر شب
نیم اتاقی دارم... یک دفتر یادداشت که هر شب پر می شود از کی را نمی دانم
و همراهی دارم پر از دوست...
گاهی لبخندی می زنم به خاطرات و گاهی اشکی  مرهم دلم...
یاد می کنم لیست بلند دوستان را
نه مزاحم هیچ کدامتان نمی شوم، خوبم ...
دفتر یادداشت را می بندم، همراهم را خاموش
می خوابم... شاید که می خوابم...

شاید که فردا شب گوشی برای حرفهایم پیدا کنم شاید...


دوست ندارم این حرفای منفی رو به کسی بگم و بیشتر واسه خودم می نویسم ولی خب گفتم بزار بگم... به گوش واسه حرفهایم که تو بودی امروز ... :)

واست آرزوی بودن با کسی رو می کنم که لیاقت عشق و اعتماد و دوست داشتنت رو داشته باشه یکی مثل خودت...

پیداش کردی بهش بگو... نزار ندونسته از کنارت بگذره...
:)

پری سا



۰۲ بهمن ۹۲ ، ۰۷:۱۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پریسا مکاری