۷ مطلب در مهر ۱۳۹۲ ثبت شده است

رنگین کمان - شاد بودن

شاد بودنهنر است

شاد کردنهنری والاتر...

------

* اندک مدتی نیستم.

* سپاس از همه ی دوستان که مرا نه برای رفع نیاز بلکه برای خودم یاد کردند.

* دوستتان دارم.

* شاد باشید و شاد بمونید.

*** :)



۲۲ مهر ۹۲ ، ۰۹:۱۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پریسا مکاری

رنگین کمان - بازم سوتی مامان :)

یه کمد دیواری داریم که مدام قفلش خراب می شه. اصلاً من نمی دونم چه حکمتیه که ما پا به هر خونه ای که می ذاریم همین مشکل رو داریم. و همیشه کمد دیواریامون درش مثل دروازه بازه.

یه روز مامانم دوباره مهندسیش گل کرد و گفت خودم درستش می کنم. خلاصه هی این ور رفت اون ور رفت، آچار آورد پیچ گوشتی آورد. بالا رفت پایین اومد. درست نشد که نشد.

و از اونجایی که تو این ساختمونی که به تازگی ساکن شدیم. مامان گرامی به پست شریف و پرمسئولیت مدیریت منصوب شدند و مدام همسایه هایی که کارشون یه جایی گیر می کنه در خونه ی ما رو می زنند، القصه سر درست کردن قفل ذکر شده بود که به ناگهان زنگ خونه زده شد.

آقای همسایه و خانوم همسایه بودن از اون آدمای کنجکاو روزگار...

مامان تعارف کرد و اومدند داخل. آقای همسایه هم وقتی دید مامان آچار و پیچ گوشتی دستشه علت رو جویا شد و خواست که کمکی کنه. لوازم ذکر شده رو از مامان گرفت و رفت سراغ قفل در کمد.

حالا همه ی ما هم تو سالن جمع شده بودیم و مشغول صحبت با خانوم آقای همسایه و گاه گداری هم با آقای همسایه که حسابی مشغول بود و تمام زور خودش رو می زد تا قفل رو درس کنه و مامان هم در این لحظه داشت شربت درست می کرد.

بعد از چند دقیقه ای آقای همسایه با یه حالت ناامیدی اومد جلو گفت نه نمیشه حسابی گیر کرده.

مامانم نه گذاشت و نه ورداشت گفت:

از قدیم گفتن که کار هربزنیست خرمن کوفتن،

منم نتونستم اشکال نداره بفرمایید شربت، بفرمایید.

حالا من و خواهرام و خانوم همسایه یکهو یه نگاهی به هم کردیم من که نمی دونستم بخندم یا نه

که یکهو خانوم آقای همسایه زد زیرخنده دیگه منم  نتونستم خودمم رو کنترل کنم .... دیگه فقط شکممو گرفته بودم و چشمام پر از اشک... :D

در حالی که آقای همسایه هم خندش گرفته بود رو به مامان گفت: اختیار دارید خواهش می کنم.

حالا مامانم با تعجب به ما نگاه می کرد که چی شده... می گفت بفرمایید بفرمایید شربت.

فقط شانس آوردیم خانوم و آقای همسایه علاوه بر کنجکاو بودنشون آدمای باجنبه ای هم هستن.

آخرشم مامانم نفهمید که چی گفته...*

بازم یه همچین مامان گلی دارم من.:)


------

*حالا می فهمم بعضی از رفتارای من واقعاً یه مامانم رفته. غیرعمد سوتیزیادمی دم کلاً  :D



۱۵ مهر ۹۲ ، ۱۵:۲۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پریسا مکاری

رنگین کمان - هم نام...

کتاب هم نام، از جومپا لاهیری.

همنام، نویسنده: جومپا لاهیری، ترجمه امیر مهدی حقیقت

همنام داستان پسری است که پس از مهاجرت پدر و مادر هندی اش به امریکا در انجا متولد میشود و طی یک سری اتفاق و علاقه پدرش همنام نویسنده روسی گوگول میشود. در طول کتاب گوگول بزرگ میشود و درگیر دغدغه های تازه اما همواره دغدغه اسم عجیبش همراه با اوست و شاید همین اسم متفاوت است که اتفاقات متفاوتی را برایش به وجود میاورد.

همنام اما بیش از هر چیز داستان مهاجران شرقی است که در امریکا گیج و سردرگم بین سنت و مدرنیته میمانند و برای تطبیق خودشان با محیط یا مجبورند مانند گوگول اصالت و فرهنگ خود را به کلی فراموش کنند و یا مانند مادرش اشیما با دلتنگی و ارزو زندگی را سر کنند و با چنگ و دندان فرهنگشان را حفظ کنند.

در طول کتاب اگر چه برای اشیما که هنوز هم ساری های رنگارنگ میپوشد و خورش کاری میپزد و اداب و رسوم هندی به جا میاورد و از اینده فرزندانش در میان این جامعه بی در و پیکر هراس دارد دل میسوزانیم اما بیشتر با گوگول همدردی میکنیم که برای قبولاندن خود به هم سن و سالان و جامعه امریکایی تلاش میکند و گیج و حیران میدود تا از کسی جا نماند و در انتها میپذیرد که به هر حال اصل و ریشه ای متفاوت دارد.

 «گوگول در کار پدر و مادرش مانده انها چطور از خانواده شان جدا شدند و چطور انقدر انها را کم دیده اند. یک جور قطع ارتباط کامل پا در هوا میان حسرت و امید و انتظاری ابدی. چطور میشود ان مسافرت ها به کلکته- که او یک زمانی انقدر ازشان بیزار بود- بس شان باشد؟ قطعا بس شان نبوده. حالا خوب میداند پدر و مادرش علی رغم تمام کمبود هاشان با صبر و طاقتی که او از خودش بعید میداند در امریکا زندگی کرده اند. او سالهای زیادی را صرف فاصله گرفتن از اصل و ریشه اش کرده بود و پدر و مادرش تا جایی که ازشان بر میامد صرف پل زدن روی این فاصله کرده بودند.»

 این کتاب که برنده جوایز متعدد و برگزیده مطبوعات متفاوت امریکاست توسط نشر ماهی پنج سال پیش منتشر شده و احتمالا تا به حال به چاپ چهارم یا پنجم رسیده است.

لاهیری با نخستین اثرش، مجموعه داستان مترجم دردها (۱۹۹۹)، برنده جایزه ادبی پولیتزردر سال۲۰۰۰شد. همچنین نخستین رمان او به نام همنام (۲۰۰۳)در ساخت فیلمی به همین نام در سال۲۰۰۷مورد اقتباس قرار گرفت.


توضیحات من:

خواستم خلاصه کتاب رو خودم بنویسم ولی دیدم یکی قبلاً نوشتش و من فقط کپی کردم.

البته این کتاب بیشتر حول اسم همین پسر بچه می گردد به نام گوگول، یه جورایی این پسر بچه  وقتی بزرگ می شه چون تو فرهنگ آمریکا زندگی می کنه و این اسم برای آنها عجیبه  و اینجاس که گوگول از اسم خودش متنفر می شه و اسم خودش رو تغییر می ده.... ولی در آخر با یه حالت پشیمونی به اصل و ریشه خودش برمی گرده.

این کتاب واقعاً جذابه به طوری که دوس ندارید کنارش بزارید. این کتاب رو به همه ی دوستان توصیه می کنم.

**دیروز وقتی رفتم دکتر، اسم خانوم دکتر پریسا بود. یه خانم جوون و مهربون، وقتی فهمید هم اسمش هستم کلی منو تحویل گرفت و خلاصه یه جورایی از مریضای تاپش شدم انگار.

یکباره یادم به این کتاب افتاد یادم افتاد که گوگول چقدر از اسم خودش متنفر بود. همیشه تو همه جا وقتی می خواست با کسی رابطه برقرار کنه ترس و واهمه داشت که وقتی اسمش رو می گه عکس العمل طرف مقابل چیه؟ همیشه همه با تعجب و یا اشتباه اسمش رو صدا می زدند.

ولی هم نام بودن اسم من با یکی دیگه واسم خیلی لذت بخش بود امروز.

خانم دکتر پریسا... :)

پری...:)

 



۰۹ مهر ۹۲ ، ۱۷:۲۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پریسا مکاری

رنگین کمان - مولانا ...

هر چیز که در جستن آنی، آنی.... (مولانا)


--------

روز مولوی است امروز. خجسته باد... :)





۰۸ مهر ۹۲ ، ۱۶:۲۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پریسا مکاری

رنگین کمان - راز زیبایی ادری...

ادری هپورن سمبل زیبایی و مد در تاریخ هالیوود است صدها کتاب در مورد زیبایی و شیکی او نوشته شده و هنوز هم ادامه دارد . زیبارویان بسیاری به هالیوود می آیند معروف میشوند و پس از مدتی فراموش می شوند و دیگری جای آنها را می گیرد .ولی ادری هپورن هیچ وقت فراموش نمیشود .او در قلب همه جای دارد.

راز زیبایی او چیست ؟

از زبان خودش بشنوید:

* برای داشتن لب هایی زیبا از کلمات پر محبت استفاده کنید.

* برای داشتن چشم های زیبا در مردم دنبال خوبی های آن ها بگردید.

* برای داشتن هیکل زیبا و لاغر غذایتان را با فقرا تقسیم کنید.

* برای داشتن موهای زیبا اجازه بدهید بچه ها با موهایتان بازی کنند.

* برای موزون بودن با آگاهی راه بروید اینطور هیچ وقت تنها نمی روید.

 زیبایی یک زن به لباسهیکل و مدل موهایش نیست زیبایی او باید در چشم هایش دیده شود برای اینکه چشم هایش دریچه ایست به قلب او جایی که عشق وجود دارد.

 زیبایی یک زن به زیبایی ظاهر او نیست زیبایی واقعی یک زن در روح او منعکس است به عشق و توجه و محبتی است که او به مردم دارد.

زیبایی یک زن با گذشت سال ها بیشتر میشود.





۰۶ مهر ۹۲ ، ۱۵:۵۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پریسا مکاری

رنگین کمان - مشکلات و صبر...

همیشه تو زندگی همه ی ما انسانها مشکلاتی وجود داره که مدام برای حل این مشکلات تلاش می کنیم، دعا می کنیم و امید داریم که روزی حل می شه پس صبر می کنیم...

البته گاهی این مشکلات چنان طاقت فرسا می شه که دیگه تاب تحمل کردن رو ازت می گیره و ناامیدت می کنه، مشکلاتی که دیگه هیچ کاری از تو برنمی یاد جز صبر کردن و امید داشتن به رحمت پروردگار... و فقط اینجور مواقع یه حس دلگرمی و درد و دل کردن با یکی که بهت توجه داره می تونه تو رو امیدوارتر کنه. اینکه تحمل کنی و بازم صبر... و الان من خودم تو همین مرحله هستم.

هر کسی هم بستگی به شرایط خودش چیزایی هست که بهش می گه مشکلات، شاید این مشکلات واسه دیگرون مشکل نباشه، ولی برای تو مشکله یا برعکس.

دیروز با محدثه حرف می زدم از همه جا و همه چی می گفتیم. تا اینکه رسید به سرمشکلاتی که زیاد اذیتش می کنه.

بهش گفتم: عزیزم نگران نباش تو پیش خدا دعا کن، دعای بچه ها خیلی زود می گیره.

در اومد گفت: همه همینو می گن ما که چیزی ندیدیم.

گفتم: باید صبر داشته باشی.

گفت: پوکیدیم بس که صبر کردیم تا کی....؟!!

دیگه اصلاً موندم چی جوابشو بدم. الان دارم فک می کنم منی که دهه شصتی ام، قَد این بودم اصلاٌ به این چیزا فک نمی کردم الان روزگارم اینه.

دیگه واقعاً نمی دونم این دهه ی هشتادیا در آینده چی بشن خدا می دونه.

از همین جا از همه یدوستای گلم میخوام واسه آرامشمحدثهعزیزم وخالهاش دعا کنید...

...

----

امیدی هست، چونخداییهست هنوز ...



۰۶ مهر ۹۲ ، ۰۹:۴۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پریسا مکاری

رنگین کمان - ساده ی تنها ...

بخند دوست خوبم. ای همجنس من... بخند....

خوشحالم که می خندی، من شاد بودنت را می خواهم...

تو بخند از سادگی من بخند... از تنهایی ام...

خوشحالم که تنها نیستی.... هر روز برای تو تازه ای هست که بخندی و بخندانی کسی را که از جنس تو نیست...

تو اگر با من خوشحال نیستی برو و بخند از من.... بخند با او....

خنده هایت شیرین ولی ارزان ... همجنس خوبم....

ما همجنسیم ولی از جنس هم نیستیم....

همجنس خوبم نگران تنهایی من نباش....

دلیل با هم بودن خریدن و فروختن نیست. دل است....دل....

آری من ساده ام.... ساده ایتنها... 

P.M



۰۲ مهر ۹۲ ، ۱۰:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پریسا مکاری